دریچه | |||
تو که می آیی
تو که می آیی دلم پر می کشد
می رود تا اوج تا آسمان .
تو که می آیی زمستان رفته است .
تو که می آیی بهاران چیست پس .
دل تو گنجشک مهر است آشیان .
دل من چون کفتری بی آشیان .
تو که می آیی چون شکوفه در بهار ؛
دل من پر می کشد تا بی کران .
قلب تو حرف ها دارد هنوز ؛
قلب من در لحظه های بی قرار .
تو که می آیی چه گویم من به تو ؟
راز پنهان را نگویند آشکار !
زمستان82
7855:کل بازدید |
|
27:بازدید امروز |
|
0:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
لوگوی خودم
| |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
شعر[9] . شعر[6] . | |
بایگانی | |
آرشیو یادداشتها شعر | |
اشتراک | |